فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 30 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ١٦٠: فرخنده شکاری که ز پیکان تو افتد

فـرخـنده شـکاری که ز پـیکان تـو افـتـددر خـون خـود از جـنـبـش مـژگـان تـو افـتـدداند کـه چـرا چـاک زدم جـیب صـبـوریهـر دیـده کـه بــر چـاک گـریـبــان …

فـرخـنده شـکاری که ز پـیکان تـو افـتـددر خـون خـود از جـنـبـش مـژگـان تـو افـتـد
داند کـه چـرا چـاک زدم جـیب صـبـوریهـر دیـده کـه بــر چـاک گـریـبــان تـو افـتـد
مـرغ دلـم از سـینـه کـنـد قـصـد پـریدنمرغی ز قفس چـون بـه گلستـان تـو افتـد
هر تن که شود با خبر از فیض شهادتخـواهد که سـرش بـر سـر میدان تـو افتـد
خون گریه کند غنچه بـه دامان گلستانهـر گـه کـه بــه یـاد لـب خـنـدان تـو افـتـد
تـا دید زنخـدان و سر زلف تـو، دل گفتنـازم سـر گـویی کـه بـه چـوگـان تـو افـتـد
مجـموع نگردد دل صیدی که همه عمردربــنــد ســر زلــف پــریـشــان تــو افــتــد
بـر صـبـح بـناگوش منه طره شـب رنگبــگـذار فـروغـی بـه شـبــسـتـان تـو افـتـد
بــر پـای شـود روز جـزا مـحـشـر دیـگـرچـون چـشـم ملائک بـه شـهیدان تـو افتـد
مـنزل کـن ای مه بـه دل گـرم فـروغـیمی ترسم از این شعله که بر جان تو افتد

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج