از خــود بــرون نـیـامــده دیـوانـه ام هـنــوزمشـغـول خـاکـبـازی طـفـلـانه ام هنوزدرخـون خـود مـضـایقـه بـا تـیـغ مـی کـنـمخام است جـوش بـاده میخانه ا…
از خــود بــرون نـیـامــده دیـوانـه ام هـنــوز | مشـغـول خـاکـبـازی طـفـلـانه ام هنوز |
درخـون خـود مـضـایقـه بـا تـیـغ مـی کـنـم | خام است جـوش بـاده میخانه ام هنوز |
هرچـند عـمرهاسـت که بـیگانه ام ز عـقل | دربـاغ عـشـق سـبـزه بـیگـانه ام هنوز |
عمری است گر چه دور ز میخانه مانده ام | گـردد ز بـوی می سـر پـیمـانه ام هنوز |
خـاکـسـتـرم بـه بـاد فـنا رفـت و شـمـعـها | خـون می کنند بـر سـر پـروانه ام هنوز |
هـرچــنـد هـفـتــخــوان را شــکـســتــه ام | در ششـدرسـت همت مردانه ام هنوز |
بـاآن که خـوشـه ام ز ثـریا گذشـتـه اسـت | آزروی غیرت است خجل، دانه ام هنوز |
پـیری اگر چـه بـال وپـرم رابـهم شـکسـت | دل می پرد به صحبـت طفلانه ام هنوز |
صائب گذشتـه اسـت زسـرآب و می جـهد | بـی اخـتـیار الـعـطـش از دانـه ام هنـوز |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج