در پــای تـو تــا زلـف چـلـیـپــای تـو افـتـاددلـهـا بـه تـظـلـم همـه در پـای تـو افـتـاددل در طـلب خـنده شـیرین تـو خـون شـدجـان در طـمع لعـل شـکـرخـ…
در پــای تـو تــا زلـف چـلـیـپــای تـو افـتـاد | دلـهـا بـه تـظـلـم همـه در پـای تـو افـتـاد |
دل در طـلب خـنده شـیرین تـو خـون شـد | جـان در طـمع لعـل شـکـرخـای تـو افـتـاد |
کـوثــر بــه خـیـال لـب مـیـگـون تــو دم زد | طـوبـی بــه هـوای قـد رعـنـای تـو افـتـاد |
یک طایفه هر صبـح بـه امید تـو بـرخاست | یک سلسله هر شام به سودای تو افتاد |
سودازده ای را که به جان دسترسی بود | در فــکــر خــریـداری کــالــای تــو افــتــاد |
یـارب چـه جـوانـی تـو کـه پـای دل پـیـران | در بـند سـر زلـف سـمن سـای تـو افـتـاد |
خـون همـه عـشـاق وفـاکـیش جـفـاکـش | در گــردن بـــازوی تـــوانــای تـــو افــتـــاد |
بــایـســت کــه از هـیـچ بــلـایـی نـگـریـزد | هر خـسـتـه دلی کز پـی بـالای تـو افتـاد |
اربـاب هوس گـرد لـب نـوش تـو جـمـعـنـد | غـوغـای مگس بـر سـر حـلوای تـو افـتـاد |
آن دل که بـه هر معرکه ای دادرسـم بـود | فـریـاد کـه انـدر صـف غـوغـای تــو افـتــاد |
داد دل بــــیـــچــــاره ام امــــروز نــــدادی | دردا کـه مـرا کـار بــه فــردای تــو افــتــاد |
در ممـلـکـت حـسـن بـزن سـکـه شـاهی | کـاین قـرعـه بـه نـام رخ زیـبـای تـو افـتـاد |
آگــه ز صــف آرایــی دارای جــهــان شــد | چشمی که بـه مژگان صف آرای تو افتـاد |
سـر حـلقه شـاهان جـهان ناصردین شـاه | کـز حـلـقـه خـوبـان بـه تـمـنـای تـو افـتـاد |
یـک شـهـر درآمـد بـه تـمـاشـای فـروغـی | تــا بــر سـر او شـور تـمـاشـای تـو افـتـاد |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج