فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ١٤٦: سپیده دم بدمید و سپیده می ساید

سـپـیـده دم بـدمـید و سـپـیده مـی سـایدکـه ویـس روز رخ خـویش را بـیـارایـدغـلام روز دلم کـو بـه جـای صـد سـالسـتسپـیده چهره دل را بـه کار می نایدسـپـی…

سـپـیـده دم بـدمـید و سـپـیده مـی سـایدکـه ویـس روز رخ خـویش را بـیـارایـد
غـلام روز دلم کـو بـه جـای صـد سـالسـتسپـیده چهره دل را بـه کار می ناید
سـپـیـدی رخ ایـن دل سـپـیـدهـا بــخـشـدکه طاس چـرخ حواشیش را نپـیماید
سپیده را چو فروشست شب به آب سیاهرخ عـجـوزه دنـیا بـبـین چـه را شـاید
بــــده عـــجــــوزه زراق را هـــزار طـــلـــاقدم عـجـوزه جـوانـیـت را بــفـرسـایـد
بـران تـو دیو ز خـود پـیش از آنک دیو شویوگر نه من خمشم عن قریب بنماید

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج