جـمـلـه یاران تـو سـنـگـنـد و تـوی مـرجـان چـراآسمان بـا جملگان جسمست و بـا تو جان چراچون تـو آیی جزو جزوم جمله دستـک می زنندچـون تـو رفـتـی جـمله افـ…
جـمـلـه یاران تـو سـنـگـنـد و تـوی مـرجـان چـرا | آسمان بـا جملگان جسمست و بـا تو جان چرا |
چون تـو آیی جزو جزوم جمله دستـک می زنند | چـون تـو رفـتـی جـمله افـتـادند در افـغـان چـرا |
بـا خـیالـت جـزو جـزوم می شـود خـندان لـبـی | می شـود بـا دشـمـن تـو مو بـه مو دندان چـرا |
بـی خط و بـی خـال تـو این عقل امی می بـود | چون ببیند آن خطت را می شود خط خوان چرا |
تـن همی گوید بـه جـان پـرهیز کن از عشق او | جـانش می گـوید حـذر از چـشـمه حـیوان چـرا |
روی تـو پـیـغـامـبـر خـوبـی و حـسـن ایـزدسـت | جـان بـه تـو ایمـان نـیارد بـا چـنـین بـرهان چـرا |
کو یکی بـرهان که آن از روی تـو روشـنتـرسـت | کـف نـبــرد کـفـرهـا زیـن یـوسـف کـنـعـان چــرا |
هـر کـجـا تـخـمـی بـکـاری آن بــرویـد عـاقـبــت | بــرنــرویـد هـیـچ از شــه دانــه احــســان چــرا |
هـر کـجـا ویران بـود آن جـا امـید گـنـج هـسـت | گـنـج حـق را مـی نـجــویـی در دل ویـران چــرا |
بــی تــرازو هــیــچ بــازاری نــدیـدم در جــهــان | جـمـلـه مـوزونـنـد عـالـم نـبــودش مـیـزان چـرا |
گیرم این خربندگان خود بار سرگین می کشند | ایـن ســواران بــاز مـی مـانـنـد از مـیـدان چــرا |
هــــر تـــــرانــــه اولــــی دارد دلــــا و آخـــــری | بـس کـن آخـر این تـرانـه نـیسـتـش پـایان چـرا |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج