مـدام چـشـم تـو مـسـت شـراب مـی بـایـدهمیشـه خـانه ظالم خـراب می بـایدازین قلمرو ظـلمت گذشـتـن آسـان نیسـتدلـی بـه روشـنـی آفـتـاب مـی بـایـدبـه خون خ…
| مـدام چـشـم تـو مـسـت شـراب مـی بـایـد | همیشـه خـانه ظالم خـراب می بـاید |
| ازین قلمرو ظـلمت گذشـتـن آسـان نیسـت | دلـی بـه روشـنـی آفـتـاب مـی بـایـد |
| بـه خون خویش دل داغدار من تـشنه است | کبـاب سوخته را این شراب می بـاید |
| کــدام گــنـج گـهـر نـیـســت در خــرابــه دل | درین خرابـه همین ماهتـاب می بـاید |
| لــبـــاس عـــاریــتـــی دور کــن کــه دریــا را | کـمر ز موج وکـلاه از حـبـاب می بـاید |
| عـلاج مرده دلان جـسـم را گداخـتـن اسـت | زمین سوخته را این سحاب می باید |
| کم است مستی غفلت ترا که چون طفلان | فسانه ای دگراز بـهر خـواب می بـاید |
| بـه شیشـه نقل کنی تـا ازین سـفالین خـم | هزار جوش تـرا چون شراب می بـاید |
| ز تـــازیـــانـــه مـــوج اســـت آب زیـــروزبــــر | زبـان خموش به بـزم شراب می بـاید |
| چــو زلــف تــا بــهـم آری دو مـصــرع مـوزون | هزار حـلـقـه تـرا پـیچ وتـاب می بـاید |
| گــدایــی در دل مــی کـــنــی اگــر صـــائب | دل شکسته وچشم پـر آب می بـاید |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج











