نـمـاز شـام چـو خـورشـیـد در غـروب آیدبـبـندد این ره حـس راه غـیب بـگشـایدبـه پـیش درکـند ارواح را فـرشـتـه خـواببـه شـیوه گـلـه بـانی کـه گـلـه را پـ…
نـمـاز شـام چـو خـورشـیـد در غـروب آید | بـبـندد این ره حـس راه غـیب بـگشـاید |
بـه پـیش درکـند ارواح را فـرشـتـه خـواب | بـه شـیوه گـلـه بـانی کـه گـلـه را پـاید |
بـه لـامـکـان بـه سـوی مـرغـزار روحـانی | چه شهرها و چه روضاتشان که بنماید |
هزار صورت و شـخـص عجـب بـبـیند روح | چـو خواب نقش جـهان را از او فروساید |
هماره گویی جـان خود مقیم آن جـا بـود | نـه یاد این کـنـد و نـی مـلـالـش افـزاید |
ز بار و رخت که این جا بر آن همی لرزید | دلـش چـنان بـرهد کـه غـمیش نگـزاید |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج