جوهر ذاتی نمی خواهد ز کس اکسیر خویشگـوهر از گـرد یتـیمـی مـی کـند تـعـمیر خـویشکـاسـه فـغـفـور رابــر فـرق خــاقـان بــشـکـنـدهرکه را بـاشد ولی نعمت ز…
جوهر ذاتی نمی خواهد ز کس اکسیر خویش | گـوهر از گـرد یتـیمـی مـی کـند تـعـمیر خـویش |
کـاسـه فـغـفـور رابــر فـرق خــاقـان بــشـکـنـد | هرکه را بـاشد ولی نعمت ز چشم سیر خویش |
پـیـچ و تـاب بـیقـراری رشـتـه جـان مـن اسـت | می بـرم چـون آب هرجـامی روم زنجـیر خـویش |
آهوان نـاز سـگ لـیلـی بـه مـجـنون مـی کـنند | عشق در هر جا که باشد می کند تأثیر خویش |
زخــم مـن از گـردخــجــلـت رخــنـه دیـوار شـد | اینـقـدر غـافـل نـبـاشـد بـود از نـخـجـیر خـویش |
مــی بــرد رنـگ از رخ یـاقــوت خــون گــرم مــا | رحـم کن ای سنگدل بـرجـوهر شمشیر خویش |
در رکـاب سـیل نتـوانی شـدن واصـل بـه بـحـر | تـا نشویی دست رغبـت صائب از تعمیر خویش |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج