بــرای تــو فــدا کــردیـم جــان هـاکـشـیـده بـهـر تـو زخـم زبــان هـاشـنیده طـعنه های همچـو آتـشرسـیده تـیر کـاری زان کـمـان هـااگــر دل را بــرون آر…
بــرای تــو فــدا کــردیـم جــان هـا | کـشـیـده بـهـر تـو زخـم زبــان هـا |
شـنیده طـعنه های همچـو آتـش | رسـیده تـیر کـاری زان کـمـان هـا |
اگــر دل را بــرون آریـم پــیــشــت | بـبخشایی بر آن پرخون نشان ها |
اگر دشمن تو را از من بـدی گفت | مها دشمن چه گوید جز چنان ها |
بــیـا ای آفـتــاب جــمـلـه خـوبــان | که در لطف تـو خـندد لعل کان ها |
که بی تو سود ما جمله زیانست | کـه گـردد سـود بـا بـودت زیان ها |
گـمـان او بـسـسـتـش زهر قـاتـل | کـه در قـنـد تـو دارد بـدگـمـان هـا |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج