گریه ی غرب
غرب ایران شده تن پوش سیاهی دیگر
باز هم زلزله و قصه ی اخطار و خطر!
همه جا پر شده از داد و فغان و کمکی
نیست فریاد رسی غیر خداوند بصر
مادری در دل آوار و پر از ترس شدید
دختری در پی امداد و نجات خواهر
پسری آجر و آهن به کناری زد و باز
دیده اش ابری و دنبال نشان از مادر !
بیستون در تب و همراه غم فرهادی
قصرشیرین شده ، اندوه وغباری بر سر
کاش این قصه به پایان خوشی سر برسد
تا بپیچد همه جا خنده ی غرب کشور!
سلام وعرض ادب.
“بازگشت همه به سوی اوست”
هرچند تسلیت جای تسکین دردهای بازماندگان زلزله دردناک غرب کشور خصوصا کرمانشاه رو آرام نمیکند ولی از خداوند خواستار صبر جزیل و بردباری به همه ی داغدیده ها دارم و برایشان روزهای پر از آرامش و سربلندی آرزومندم
برای شادی رو حشان صلوات:
(اللّهم صَل علی محمّد وَ ال محمّد وَ
عَجل فَرَجهُم)
شاعر شقایق سرحدی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو