شعله تب
دراین فضای بی رمق قدم قدم فدای تو
هبوط اشک های من که می چکد به پای تو
درون قلب آینه خیال تو مجسم است
قسم به زلف واژه ها منم که مبتلای تو
توئی شرار ِ شور ِ من درین هوای بی کسی
نمیکشم دگر نفس مگر که در هوای تو
هجاهجا شکسته ام میان واژه های غم
تمام شور شعر من غزل غزل هجای تو
دراین سکوت سرد شب که لب نمیزند سحر
دخیل بسته گوش من ، به صبح ربنای تو
من ونگاه مست تو،دلی که پای بست تو
شراب سرخ نرگسان ،تفرجی برای تو
سکوت کرده ماه من ،ز دود و ابر آه من
به برکه ی دوچشم من نشسته رد پای تو
نشسته سایه ی غمت به کنج خلوت دلم
ببین که قلب زخمی ام اسیر و مبتلای تو
#نسرین_حسینی
1/5/1401