فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 1 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

شعرهای نزار قبانی ترجمان شاعرانگی زندگی هستند

[ad_1]

صالح بوعذار در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب یاران (ایبنا) در اهواز، با توضیح اینکه عاشقانه‌های نزار قبانی شهره همگان است، عنوان کرد: نزار قبانی با زبانی سهل و ممتنع توانسته به لایه‌های فراموش‌شده کوچه و بازار نفوذ کند و با ظرافت‌ها و ظرفیت‌های زبانی و شعری خویش، شعرهای عاشقانه ناب و جاودانه‌ای بیافریند.

بوعذار با تأکید بر اینکه نزار قبانی، کاشفِ حالات و آنات روزمره زندگانی است و آن‌ها را ظریف و زیبا در شعر خویش بکار می‌گیرد، بیان کرد: حالات روزمره با چیرگی قبانی اینگونه به نظر می‌رسد که برای نخستین‌بار بر انسان تجلّی می‌کنند و انسان با آن‌ها مواجهه‌ای زیبایی‌شناختی و شاعرانه می‌کند و راز زیبایی و جاودانگی شعرهای نزار قبانی ارتقای امور روزمره و کلیشه‌ای به سطح شعر و شاعرانگی است.

وی ادامه داد: نزار قبانی از رهگذر امور روزمره تصاویر بلاغی و شاعرانه بکر و پرشور و پرتپشی می‌آفریند و عشق، برای او رویکردی صرفاً عاشقانه و برون‌دادی عاطفی نیست، بلکه روند و فرآیندی معرفت‌شناختی است که به خویشتن‌شناختی و دیگرشناسی می‌انجامد.

بوعذار که کتاب مجموعه شعر «سپیده در آینه» را به تازگی از چندین دفتر شعری مشهور نزار قبانی گردآوری و ترجمه کرده است، گفت: نزار قبانی در مقام سوژه، چنان اُبژه عشق را از آنِ خویش می‌کند که با آن به اتحّاد و یگانگی می‌رسد. به‌طوری‌که او، معشوق می‌شود و معشوق، او. به زبانِ دیگر، وی آن‌گونه در معشوق زمینی مستغرق می‌شود که ذوق و پسندش، ذوق و پسندِ معشوق می‌شود امّا به این معنا نیست که فردیّت و تشخّص خویش را از دست می‌دهد بلکه به فردیّت و تشخّصی از نوعی دیگر دست می‌یازد.

مترجم خوزستانی، شعرهای نزار قبانی را ترجمانِ شاعرانگیِ زندگی قلمداد کرد و گفت: قبانی کوچک‌ترین و مغفول‌ترین کارها و حالات روزمره را به شعر و شور مبدّل کرده است. کارهایی چون: خوردنِ قهوه در قهوه‌خانه‌ای متروک با معشوق، خواندنِ روزنامه، تماشای تلویزیون، راه‌رفتن زیر باران با معشوق، شانه‌کردنِ موی محبوب و بافتنِ گیسوانش، بیان و خلقِ نگاهی شاعرانه از رنگِ پیراهن، سرمه، گوشواره، انگشتر، خلخال، پالتو، عطرهای زنانه و حالاتی از این قبیل را شامل می‌شود.

از مجموعه شعر سپیده در آینه:

آه بلقیس!

زخمی‌ست به جان‌مان، زخمی کاری

و پریشانی، نشیمن کرده در چشم‌مان

آه بلقیس…بلقیس…

چگونه توانستی برگیری: روزها وُ رویاهایم

و از شکوه بیفکنی باغ‌ها وُ فصل‌ها را؟

آه بلقیس!

چه‌سان گریختی از من؟

آه بلقیس!

می‌شکافدم اندوه…

این مترجم خوزستانی پیش از این آثاری چون: «تاکستانی در رهگذر»، «کتاب مِرداد»، «تحلیل چهار منظومه عاشقانه از ممنظر نظریه کهن الگویی یونگ»، «آدونیس شرح حال باد»، «از آستین شعر»، «مسافر آینه» و… ترجمه کرده است.

[ad_2]

منبع : ایبنا