دلم در بین غم ها شد رها، امّا نمی آیی؟
شکسته بغض هایم بی صدا، امّا نمی آیی؟
ِ
بببین چشمم به در مانده، ببین حال خرابم را
همیشه روی لب نام شما، امّا نمی آیی؟
شکسته بغض هایم بی صدا، امّا نمی آیی؟
ِ
بببین چشمم به در مانده، ببین حال خرابم را
همیشه روی لب نام شما، امّا نمی آیی؟
کنار آینه آهی من از تو روی لب دیدم
بیا جانم کنم نزدت فدا، امّا نمی آیی؟
چنان لرزید قلبم که زمین ارگ بم لرزید
رسیدم آخر این ماجرا ,امّا نمی آیی؟
تمام غصه ات بر شانه های زخمی ام بارید
ببین یخ کرده اشکم در خفا، اما نمی آیی؟
نفس در سینه میگیرد، به دردی سخت بیمارم
بگیرد از تو خاتونت شفا، اما نمی آیی؟
#شریفه_آیتی
شاعر شریفه آیتی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو
