پایه ی وصل
1- از پیر خرابات دلم ، گلایه کردم
من منتظر وصلم و دل ، سه پایه کردم
2- دستم نرسیده کوته است و این سه پایه
امّید من است و عشق من ، کنایه کردم
3- یک پایه ی عشق من یقین است و خدا ، او
ناظر به دل و عشق من است و سایه کردم
4- یک پایه دگر شُکر به هر نعمت و جاریست
الحمد و لک الحمد و از او ، دو لایه کردم
5- یک لایه ی شُکر من ز یک خواب خدایی است
خود دیدم و تا وقت اجل ، چو دایه کردم
6- شاکر شدم آن شُکر دگر این نظر لطف
حبل دلم و یک سپر است و پایه کردم
7- انفاق به اخلاص شُدش پایه ی ثالث
این مایه زدم به عشق و دل ، چو آیه کردم
8- این آیه ی دل کعبه ی معشوق و همینجاست
میخانه ی عشق و شُکر از این سه پایه کردم
شاعر شجاع الدین شقاقی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو