فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 24 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

شجاع الدین شقاقی – شب ِ شیدایی

شب ِ شیدایی

1- مرز آن دیروز و امروزم ، شبی است
نقطه ی عطف است و در جانم ، تبی است

2- درد فصلی هست و احوالی غریب
نیک می دانم که درمانم ، لبی است

3- اتصالی هست و همچون بوسه نیست
وصلت دل هست و امداد ، حقی است

4- گِل تقی دل هم نقی دور از وصال
جنگ و صلحی هست و دوران ، بدی است

5- جنگ با نفسی که گِل در بند اوست
صلح با عشق و خداوند و نبی است

6- عشق آن شب در درون دل نشست
میل ِ معشوق است و الطاف ، شهی است

7- مطلبم دل گشت و شد تحویل ِ او
حال تسکین است و دلها را ، شـَفی است

8- با خدا خلوت دعایی شد از او
شد قلم دیوانه در دستم ، دَدی است

9- وِل شده عاشق شده وحشی شده
قول عاشق ذکر و یاد ِ ، بی حدی است

شاعر شجاع الدین شقاقی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو