فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 21 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

شجاع الدین شقاقی – سارای دارا

سارای دارا

1- رعدی از آنجا به دل زد ، برق آن ما را گرفت
آتشی زد از دلم ، تاب ِ تمنّا را گرفت
2- بی تمنا کرد و او زد ، خود کلید ِ وصل ِ دل
خود نمود و خود ز ما ، هر شکّ و امّا را گرفت
3- پرده از دل بر کشید و روشنایی چیره شد
خیره و حیران و از دل ، شور ِ دنیا را گرفت
4- شور دنیا نزد عاشق ، وقت رفتن پیش اوست
اشک شوق ِ وصل و حالش ، خنده ی ما را گرفت
5- عاشقانه شوق ِ وصل و اشتیاقی شد پدید
عشق ِ من برقی زد و آمال ِ من ها را گرفت
6- در به در در دار ِ دنیا دل به دنبال ِ دل است
دل از این دنیا بُرید و دست ِ زهرا را گرفت
7- کرده شیدا عشق ِ پیدا ، دل به جانان داده ام
چشم دل بگشود و پنهان ، جای پیدا را گرفت
8- پرده هست و کرده پنهان روی آن زیبای ما
هر چه در این گوی مینا ، نام ِ زیبا را گرفت
9- اینچنین شد نام او ورد ِ زبان ِ عاشق است
نام ِ معشوقی که عشقش ، کلّ ِ دنیا را گرفت
10- حال ما این است و دل ، کرده این دل را گدا
رو به رو با او شدیم و از گدا پا را گرفت
11- او نگو اینجا همینجا رعد ِ خود را زد به دل
زاده یک عاشق که وی ، ناخوانده معنا را گرفت
12- هادی عشق است و رزقی ، این هدایت های او
عاشق ِ مَهدی چرا ، آن راه ِ صحرا را گرفت ؟
13- چون در این صحرا به دل نِی دانه های آرزو
شد فنا در عشق و دل ، آن کام ِ فردا را گرفت
14- کامران آگه از این بخت ِ بلند ِ پیش ِ روست
یک قدم تا تخت ِ بختش ، هست و آنجا را گرفت
15- گر چه معذورم که دورم ، دل به فردایش خوش است
رو به معشوق است و شادی ، جای غم ها را گرفت
16- برق ِ عشق این است و رعدَش عاشق و وحشی کند
ثروت ِ عشق است و دل ، سارا شد از دارا گرفت
17- عاشق ِ سارای دارا داده دل از کف چرا ؟
خواب ِ او را دید و سیما خوی بینا را گرفت


شاعر شجاع الدین شقاقی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو