1- همه را شامل لطف و نظرش کرده خدا
غرق در قطره ی عشق و حَضرش کرده خدا
2- همه را داده دل و قدرت درک حَضرش
عقل را قدرت درک اثرش کرده خدا
3- اثر و عقل و بصر جمله مهیا به وجود
باز با پیک خودش باخبرش کرده خدا
4- درک مطلب درک دنیا درک این بود و نبود
ره عشق است و پر از پیچ و خمش کرده خدا
5- خم ِ پیچ است و دو راهی ، که پیش من و توست
ته خط هست و حذر از خطرش کرده خدا
6- خطری هست در آن ره که تَهَش تاریک است
بشری وحشی و دیو و دغلش کرده خدا
7- راه یکرنگی و اخلاص که سخت است و به کام
خبر از یک ته خوش با ثمرش کرده خدا
8- ره دنیا ، حرکت فانی و نیّت ، برکت
همه را ناظر و زیر نظرش کرده خدا
9- نفس شد مَرکب این راه و سوارش مختار
جمله میزان همه را با عملش کرده خدا
10- عشق او درک خدا عاشق وحشی به سماع
همه در گردش و من را قمرش کرده خدا
11- مزه و طعم خدا ، زیر زبانم مزه کرد
مزه ی یاد که در شب شَکرش کرده خدا
شاعر شجاع الدین شقاقی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو