شـبـی دراز، می سـرخ مـن گـرفـتـه بـه چـنگمـیـی بــسـان عـقـیـق و گـداخـتــه چـون زنـگبه دست راست شراب و به دست چپ زلفینهمی خوریم و همی بوسه می دهیم به…
شـبـی دراز، می سـرخ مـن گـرفـتـه بـه چـنگ | مـیـی بــسـان عـقـیـق و گـداخـتــه چـون زنـگ |
به دست راست شراب و به دست چپ زلفین | همی خوریم و همی بوسه می دهیم به دنگ |
نـبـیذ و بـوسـه تـو دانـی همـی چـه نـیک بـود | یـکـی نـبــیـذ و دو صـد بــوسـه و شـراب زرنـگ |
گــهــی بـــتــازد بـــرمــن، گــهــی بـــدو تــازم | بـه سـاعـتـی در، گـه آشـتـی و گـاهی جـنـگ |
بـه گاه مسـتـی چـونان شـود دو چـشـم بـتـم | کـه نـرگـسـینـی غـرقـه شـود بـه خـون پـلـنـگ |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج