بی هوا سر می گذارد گاه روی دامنم
لحظه ای شک میکنم، من او شدم یا او منم؟
لحظه ای شک میکنم، من او شدم یا او منم؟
از حساب عمرمان هربار یک آن کم شده ست
عطر آغوشش که پیچیده ست در پیراهنم
فصل در تاریکی از سویی به سویی رفتن است
من به یک سوسوی این آیینه اما روشنم
خنده هایش تاب این آسودگی را هم نداشت
آتشش را بی هوا انداخت روی خرمنم
سینه ام صندوقچهای از بغضهای کهنه است
گریه ها را می گذارد پای عاشق بودنم
سینا نیری
بهار ۹۶
شاعر سینا نیری
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو