گرچه با اخم تو آهنگ سفر زد به سرم
من به لبخند تو از آینه وابسته ترم
من به لبخند تو از آینه وابسته ترم
اخم و لبخند تو محدوده زندان من است:
بین این میله و آن میله فقط در سفرم
دل من بسته به زیبایی گیسوی تو نیست
که من از هرچه به جز راز دلت بی خبرم
ته بیراهه دلتنگی من خانه کیست،
که چنین ساده ز هر غمکدهای میگذرم؟
با لبت روی تنم قصه ماندن ننویس
من همان کهنه درختم که رفیق تبرم
دل ز این شهر دل آواره بیخانه بگیر
“من همان سیزدهم کز همه عالم به درم”
سینا نیری
پاییز ۹۶
شاعر سینا نیری
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو