برای بی تو سرکردن درودیوار کافی نیست
نماز حاجت هر نیمه شب بیدار کافی نیست
میان این همه آدم تویی اهل ِدلِ تنگم
که شرح درد در لفافه ی اشعار کافی نیست
خودم خانه خرابی را بنای خویشتن کردم
مرا بیرون کشیدن از دلِ آوار کافی نیست
به دست ابرهای تیره دادی آسمانم را
که سیل ِ اشک از چشم ندانمکار کافی نیست
اگر حلاج ِ چشمانت مرا منصور می خواند
برایم پیچ و تاب ِ حلقه های دار کافی نیست
خدایا ! عاشقم کرده است این بانوی درباری
چنان که لب زدن بر قهوه ی قاجار کافی نیست
فراموشت نخواهم کرد آنسان که نمی فهمی…
برای درد بی درمان شدن انکار کافی نیست
سید مهدی نژادهاشمی
شاعر سید مهدی نژاد هاشمی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو