پیاله ی من و یارم عجب شراب آور
دو قصه می زند از آن به دل خطاب آور
بگو دلیل من و تو ز عشق مستأصل
ولی من و سکناتم نشد عتاب آور
خلیل بتکده از بت عجب فضايل داشت
که بزم ساقی و محفل نشد عقاب آور
هنوز بر دل من رسم عاشقی خوش بود
ولی نبود تو یارم ز عشق خواب آور
ستوده ام ز دو معنی شبی ز حسرت ماه!
منی که از تو سرودم لبی کتاب آور
به حسن جمله ز عشقت که در منی باقی است
بگفت ساقی عشرت کجاست تاب آور
ولی به خنده سرودم که عشق مستغنی است
همین که از من و می می دمد شراب آور
.
سیده مریم جعفری
……………………………………………
تمثیل(دسته و چاقو)
چاقو اگر از دسته بنالد
بریده شود یا که نماند
تیزی اگر از نقطه گذر کرد
چون می گذرد نقطه بماند
.
سیده مریم جعفری
شاعر سیده مریم جعفری
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو