تو را فرهاد می خواند
مرا شیرین ز لیلی بس
تو را مجنون نمی خواند
مرا شعری ز ميلي بس
کجا آشفته فرهادی؟
مگر دل زد نمی ماند؟
مرا این سخت آزرده
کجا شیرین نمی راند؟
مرا شیرین ز لیلی بس
تو را مجنون نمی خواند
مرا شعری ز ميلي بس
کجا آشفته فرهادی؟
مگر دل زد نمی ماند؟
مرا این سخت آزرده
کجا شیرین نمی راند؟
سیده مریم جعفری
………………………………
.
جلوه ی چای و فنجان، شعر تو شد به مرجان
حضرت عاشقانه فی المثلی به خانه
شد به تو از دو عشقی نسترنی ز دل آن
حال شما که خوب نیست قصه شده تویی،هان!
سیده مریم جعفری
……………………….
جدا ز نیزه شکستند هم سر و همسر
تنی ز زخم بریده نشست بر یاور
که دل نه قابل حیران نه عشق بر بردن
که از طنین صدایی ز عشق شد دلبر
.
سیده مریم جعفری
شاعر سیده مریم جعفری
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو