بر سر چیست که من عشق به پیمانه زدم
بر سر کیست اگر دل ره میخانه زدم
من،خدا،دوست،به هر دل که بگفتند نفس
تو بگو از سر خویشم به خود افسان زدم
چون سبک،یاد نوایی ز سرا پرده ی نور
من کجا از دل دیوانه به زر خانه زدم
دوست منزل بشد از فرط عدو از ره یار
به دراویش زمان گوی که پروانه زدم
ای دل از خویش بدان با تو نگفتم حسبی
من ز سرمایه ی دل آتش بتخانه زدم
ای سبو می نفشان با تو کجا کار تو شد
وز شکستن ز در خویش که پیمانه زدم
سیده مریم جعفری
شاعر سیده مریم جعفری
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو