تبوک را به غزوه ای اُحد نمی توان سرود
به اشک یا به خون شدن احد نمی توان سرود
دلی که با نماز خود عزیز شد به همرهی
برای او غزل غزل لحد نمی توان سرود
به شعر یا به حاجتی اگر نمی شدم غزل
تو را به همزه از سری به بد نمی توان سرود
تو قصه ای برای من نه غصه ای برای تن
چرا به سر نذارمت،به جد نمی توان سرود
به او به نام اقدسش خدای بر زبان من
کسی که از حلاوتی عدد نمی توان سرود
تو شعر واژه ای مرا تو نور بر صرير عشق
قسم به واژه ی تو من که دد نمی توان سرود
بهشت شد نیازها نماز شد فرازها
غلط نبود واژه ها ابد نمی توان سرود
.
سیده مریم جعفری
به اشک یا به خون شدن احد نمی توان سرود
دلی که با نماز خود عزیز شد به همرهی
برای او غزل غزل لحد نمی توان سرود
به شعر یا به حاجتی اگر نمی شدم غزل
تو را به همزه از سری به بد نمی توان سرود
تو قصه ای برای من نه غصه ای برای تن
چرا به سر نذارمت،به جد نمی توان سرود
به او به نام اقدسش خدای بر زبان من
کسی که از حلاوتی عدد نمی توان سرود
تو شعر واژه ای مرا تو نور بر صرير عشق
قسم به واژه ی تو من که دد نمی توان سرود
بهشت شد نیازها نماز شد فرازها
غلط نبود واژه ها ابد نمی توان سرود
.
سیده مریم جعفری
شاعر سیده مریم جعفری
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو