*سیده زهرا شفیعی*
امشب از فرطِ غمت راهیِ میخانه شدم
مست و بی تاب تو و عاشق و دیوانه شدم
رفتنت از نفس انداخت نفس های مرا
بی تو با حسرتِ جانکاه تو همخانه شدم
نیستی در غزلم ،اشک، تو را می بارد
رفتی و همدم پر دردی کاشانه شدم
بیت بیتِ غزلم بی تو فقط آه شده ست
بی تو مشهورترین شاعرِ همخانه شدم
بی تو آواره ی یک کوچه ی بی نام منم
مثل شهری که پس از زلزله ویرانه شدم
بی تو بدنامیِ من شُهره ی عالم شده است
مُو پریشان شده در حسرتِ یک شانه شدم
نیستی آتش دل قصد گلستان نکند
باخودم ، با نفسم ، باهمه بیگانه شدم
شاعر سیده زهرا شفیعی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو