فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 1 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

سیدمحمود کاظمی – گاهی بسر

گاهی به سر، به روز و به شبها هوای توست
گه آرزوی دیده به یکدم لقای توست

شب را به شوق پیک صبا میکنم سحر
تا بشنوم از او که ندیمش ندای توست

گویند چون فنا شود آن جفت مرغ عشق
بنگر کز این مثل که بقایم ، بقای توست

بنگر به دشت و سازش گلها و رقص باد
بر کش نوای دل چه گوارا نوای توست

مینای دل به یمن قدومت مرصع است
پرکش بر این سرا که سراسر سرای توست

تیری منم میان دو ابروی چون کمان
چون غمزه ای کنی باشارت رهای توست

قابی به روی سینه و عکسی پر از سکوت
اما درون سینه سراسر صدای توست

گفتی که اشک دیده چنان در و گوهر است
بنگر کنون که گوهر اشکم بهای توست

چون یوسف فتاده به زندان به حیرتم
کین خشم از جفای تو یا از وفای توست

میگویم ات قسم به همین ناله های حبس
راضی منم اگر که چنینم رضای توست

شاعر سیدمحمود کاظمی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو