شعر هایم بوی غم دارد خدا
خنده ازلبهای من گشته جدا
هرشبم داغ فراق روی او
رفت واز اومن ندیدم جزجفا
سینه ام مثل شقایق پرزخون
دل شکسته با جفایش بی وفا
مثل شب بوهای عاشق شد دلم
سوز دارد نغمه های من چرا؟؟
دردلِ زارم نهان کردم غمی
میسرایم نامِ زیبای تورا
بیقرار دیدن رویش منم
گو به آن دلبربه سامانم بیا
کاش جایی داشت مهرم دردلش
سوختم من ازغم این ماجرا
#س احمدوند
شاعر سکینه احمدوند
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو