اوف بر این دنیا که در احوال ما بد می کند
هر چه دست دادیم به یاری, او ز خود رد می کند
هر چه دست دادیم به یاری, او ز خود رد می کند
مردمان گیج و گنگ را او دهد هر مسندی
سخت کوشان را چه بد, بر رویشان سد می کند
کام نادانان ز او, هر دم گواراتر شود
عاقلان را او سزا بر گریه و درد می کند
گردشش بر وفق نا اهلان چنان آسان شود
بر خردمندان نهایت را, به یک حد می کند
آزمونِ عاقلان, بر مرگ فرزندان نهد
زان طرف بی دانشان را همرهی صد می کند
زر شود خاکی که از کفشان نا مردان بُوَد
نسیه را او عاقبت در روزیِ مرد می کند
شاعر سپهر صادق سمیعی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو