كاش امروز درين پنجره حاضر بشوي
بر من و منظرهءء درد تو ناظر بشوي
پرده را پس بزني نور بريزي در قاب
در حريم ِ حرم ِ عشق مجاور بشوي
غزل و شعر بخواني و به پرواز آيي
شاه بيت غزل و دفتر شاعر بشوي
يا چو مه نرم بيايي سحر از جنگل دور
خاطري سبز براي من و خاطر بشوي
قاصدك باشي و با باد مرا مژده دهي
با بهاران برسي مرغ ِ مهاجر بشوي
رفتي و در دل اين آيينه گم شد عكست
آيينه مي شكنم تا كه تو ظاهر بشوي
چشمهء نور بجوشد كه تو در بازكني
سحر و جادو بشوم باز تو ساحر
بشوي
طاقتم نيست بمانم تو نباشي اينجا
واي اگر باز سفر كرده مسافر بشوي
محمدطباطبايي
شاعر سيد محمد طباطبايي
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو