قالب شعر: شعر نیمایی
آسمان تا ابدیت خاموش
شاید میخواهد
در نهانخانۀ تنهایی خود
بسراید با خود
نغمۀ سر جداییها را
شاید میخواهد
رنگی از تلخی احساس غم و اندُه را
روی این صورت لاجوردیاش نقش کند
تا شود تیره و تار
در وداع با تو
سالها بود و تو بودی قلمی در دستت
میسرودی تو خیال خود را
روی هر صفحهای از زندگیات
و شکوه شب شعر
باز از شعر شب تو متولد میشد
نسبتی بود آیا
بین تو با پاییز
که به آغوش کشیدی آن را
و زدی لبخندی
روی این زندگی و
به ابد پیوستی؟!
گرچه رفتی اما
ردپایی از حضور سبز تو
بر ضمیر روزگار
تا ابد خواهد ماند…