حرفِ عجیبِ فاصله را گوش کرد و رفت
آهسته شالِ حوصله بر دوش کرد و رفت
آهسته شالِ حوصله بر دوش کرد و رفت
با آنکه در دلش گلِ احساس تازه بود
امید و عشق و خاطره مخدوش کرد و رفت
عادت نکرده بود به خوابش کَلک زنند
از روی عمد قصّه فراموش کرد و رفت
با دست های خود به نشانیِ آبرو
یک شب چراغِ وسوسه خاموش کرد و رفت
یخ کرده و درونِ دلش آتشی بزرگ
یک مردِ راز ، تجربه تنپوش کرد و رفت
#سهیلا_مولاوردی
شاعر سهیلا مولاوردی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو