فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 25 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

سهیلا صدیق – جنون سرخ

شور شیرین در سرم گمگشته، واویلای من
آن جنون سرخ ،پژمرده ست، کو لیلای من
ماهی گم کرده راهم، خانه قلبم خموش
بی نفس گشتم به مردابی ،کو دریای من
هم کنون ،چون حسرت دیروز، می آزاردم
چون کنم با این کنون تیره، در فردای من
درشب قدری ،به غفلت خواب من را در ربود
تاسحر ،عرش معلا بود، در رویای من
من که مدهوش سرای یار بودم ،ای عجب
جز نوای نی نمی آمد برون، از نای من
خجلت از واگفتن حاجت مرا ،خاموش کرد
او که میدانست، غوغای دل ،شیدای من
در تب وتاب نکوهش های خود گم شد ،دلم
کی دل غافل ،فرو ماندی تو از، سودای من
در شبی،کو اینچنین خلقند در جوش وخروش
تو جدا ماندی ز چاره، وای بر غم های من
کاروان لطف وبخشش رفت وتو،وامانده ایی
ای دریغا مرغکی بی سر پناهم ،وای بر ماوای من
در صفیر نا امیدی بانگ داوودی بخاست:
هر شبی قدر است، بر خوان این تو از،فحوای من

شاعر سهیلا صدیق

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو