فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 21 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

سهراب عرب زاده.سرگشته. – کاش می گفتم کمی از این حکایت زود تر

کاش می گفتم کمی از این حکایت زود تر

یک نفر شاید کند دردم روایت زود تر

کاش فریادم به جایی می رسید این روز ها

تا کسی شاید کند ما را حمایت زود تر

این ولایت خون جگر کردند ما را در پی ات

می روم بی شک شبی از این ولایت زود تر

امشب از اعماق دل با سوز آهی می کشم

تا بسوزد آسمان ها بی نهایت زود تر

هر دلی را بشکنی پس می دهی با اشک و غم

“قبل جان دادن سزایِ این جنایت زود تر”
سرگشته
……….. …….. …..
تو مویت را پریشان کن تماشا کردنش با من

پر از پیچ است زلفت باز خوانا کردنش با من

بیا گاهی نگاهی کن که تا جانی به تن گیرم

بساط عشق را گفتی؟ مهیا کردنش با من

قدم بردار یک گامی به سویِ من که فرهادم

ببین بعدش چه خواهد کرد، غوغا کردنش با من

بیا با من مدارا کن که محتاجِ کمی مهرم

لبت را بر لبم آور مسیحا کردنش با من

تو چون پرویز یاحقی نگاهت چون “وِیولُن” هست

چه خواهد شد ببین دل را حمیرا کردنش با من

سرگشته

شاعر سهراب عرب زاده.سرگشته.

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو