دانه پاشیدم ولی صید کسی دیگر شدی
آنچه فکرش را نمی کردم تو هم آخر شدی
عشق بازی بچه بازی هست در این روزگار
بعد من با ناکسان هر شب تو همبستر شدی
لاف مردی می زدی در حیرتم،از مردی ات
پس چه شد مردی؟ تو از نامرد هم کمتر شدی
عشق ها را می شود با سیم و یا با زر خرید
هر کسی با سیم دیدی با همان دم پر شدی
چون خوشی زیرِ دلت زد خوب پیچاندی مرا
این دو رویی این کلک را پیش کی از بر شدی؟
سرگشته
شاعر سهراب عرب زاده.سرگشته.
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو