“خانه ی بی بنیاد “
سرد شد آتش عشقی که به قلبم دادی
رفتم از کویِ دلت آن مثلا آبادی
تک و تنهاست دلم،لیک بمان با دگران
نیست بر تو حرجی،خانه ی بی بنیادی
خشت خشت دلت از یک هوس ناپاک است
خصلت عشق تو این است که حزب بادی
روی آب است همه حرف و همه احساست
کلا از قید همه رابطه ها آزادی
دل شکستن هنری نیست ولی شکر خدا
گوییا این هنر توست،خوش استعدادی
#سمیه_جلالی
شاعر سمیه جلالی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو