راحت زدی زیر تمام
آن وعده ها که داده بودی
من را به سیگارم سپردی
با اینکه صاف و ساده بودی
آن وعده ها که داده بودی
من را به سیگارم سپردی
با اینکه صاف و ساده بودی
تصویر چشمان تو هر شب
مهمان دود و گریه ام شد
تصویر لبخند تو وقتی
در تخت خود افتاده بودی
ذهن تمام واژه هایم
آبستن فردای ما بود
من منتظر بودم بیایی
تو مثل من آماده بودی
از بس که بی تاب تو بودم
اصلا نفهمیدم چه کردم
دل را بریدی!قبله ی من
وقتی خودت سجاده بودی
دیگر نفس جایی ندارد
در حجم تنگ واژه هایم
آبستن سیگار من شد
بغضی که در من زاده بودی
با خود نشستی دوره کردی
بی آنکه از من هم بپرسی
بعدش زدی زیر تمام
آن وعده ها که داده بودی
#سعیدحاجتمند
#عاشقانه_ها_و_گلایه_ها
شاعر سعید حاجتمند
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو