❣لبش خسته ز سیگار بود …❣
تنش پردرد و لبش خسته ز سیگار بود …
گویا در خواب ابدی ، ولی بیدار بود …
دلش مضطرب و حیران به هر سو میدوید …
از یار در تمنای تیمار برای دل بیمار بود …
به یارش چون بگفتا که در آه و فغان است …
به خنده ، یار گفتا که این کارِ محال است …
بدو چشم بست و سرمستی ز کارش پیشه کرد …
عاشق زین وانفسا بنشست و فقط اندیشه کرد …
✍ تفضّلــــــــــی نیک☘☘☘
❣متاع عشق تو ❣
کس نشاید که جز تو در برم باشد دمی …
خانه خرابمان کردی و ماند زین خانه بمی …
صورتِ زرد و دل پر خون مطاع عشق توست …
من بعد تو در آتش بسوختم و ناله نکردمی …
پناهم خدا شد چون که زدم زجه بسی …
باشد خوب من سفرت بخیر به خدا سپردمی …
✍ تفضلّـــــــــــی نیک ☘☘☘
شاعر سعیده تفضّلی نیک (باران)
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو