میکنم امشب تورا خندان اگر یاری کنی
با من از لطف و کَرَم ای کاش دیداری کنی
من تو را یک عمر کردم شاد و خندان پس بیا
نوبت و وقتِ تو است از من پرستاری کنی
در دل پاکت برای من اگر جایی کنی
میشود با من جهان را مثلِ گلزاری کنی
اسم من هست «مهربانی»دستِ گرمم را بگیر
تا دلت را با من از غمها نگهداری کنی
من رفیق و همدمِ قلب تو هستم، سالهاست
عهد و پیمان بسته ای از من هواداری کنی
آمدم مهر و محبّت را به یادت آورم
تا به رسم من برای قلب خود کاری کنی
چیز چندانی نمیخواهم من از تو پس بدان
من نمیخواهم برایم کار ِ دشواری کنی
عید نوروز است و دل های کسانی شاد نیست
با ید آنها را بخندانی و همکاری کنی
با عمل با حرف یا با یک نگاه مهربان
شک نکن تو میتوانی،می شود کاری کنی
آه اگر می شد! چه بهتر میشد این دنیای ما
مهربانی را اگر میشد که اجباری کنی
شاعر سعيد غمخوار
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو