تکیه بر ظاهر نکن،من از درون ویران شدم
سالهاست درپشت این لبخند ها پنهان شدم
تیر بر قلبم زد و یک شب مرا بر باد داد
آنکه می پنداشتم در قلب اون مهمان شدم
دل به عشق آسمانها بسته بودم لاجرم
رفت و من در ابتدای راه بی ایمان شدم
گرچه قبلاً بی نصیب از غصهها بودم ولی
او که رفت من صاحب غمهای بی پایان شدم
درد و بیماری به جان من هجوم آورده بود
خود ندانستم کجا!کی دردِ بی درمان شدم
اسم من در خاطرات او فراموشی گرفت
رفت و من با خاطراتم گیج و سرگردان شدم
عاشقی تنها دلیل این دل ِ دیوانه بود
من برای عاشقی با غصه هم پیمان شدم
شاعر سعيد غمخوار
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو