سروش کیانی قلعه سردی
خلاصه مشخصات شاعر:
نام:
سروش
نام خانواگی:
کیانی قلعهسرد
تاریخ تولد:
25/06/1368
استان محل سکونت:
استان خراسان
شهرستان/منطقه محل سکونت
شهرستان ایذه
آدرس وب سایت/ وبلاگ شاعر:
زندگینامه:
سروش کیانی قلعه سرد، متولد 25 شهریور 1368 درشهرستان ایذه. دارای چندین مقام اول تا سوم درکنگرههای شعر دانش آموزی استان خوزستان در دوران دانش آموزی میباشد. وی فارغ التحصیل کارشناسی علوم اقتصادی از دانشگاه سیستان و بلوچستان است و با چندین نشریه دانشجویی در زمینه ادبیات و طنز ادبی در این دانشگاه همکاری داشته است. در حال حاضر نیز دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشته اقتصادکشاورزی دانشگاه ارومیه و مدیرمسئول نشریه ادبی، فرهنگی و هنری فریاد قلم در این دانشگاه میباشند. همچنین به عنوان عضو همکار در بخش فرهنگ و اندیشه نشریه کاروانسرا در استان سیستان و بلوچستان با این نشریه همکاری دارد.
من دیدمت به خواب در کنج خانه ات
حرفی دوباره داشــــت شلوار پاره ات
خوابیده بودی در شـصت سالــگی
با یک سبد هـــــراس در گهواره ات
تنـها تو و سـکـوت با شــــعر ناتمام
این بود گوشـــــه ای از حال خانه ات
شب دیوترس وخشم تاابتدای صبح
لــــــــم داده بـــودند بر روی شـــانه ات
جز یک توهم و یک خواب ترسناک
دیگر چـــه می بود در جـــیب پاره ات؟
در آســـــمان تو شب بود و تیرگی
یک عـــــمر رفته بود برق از ستـاره ات
برفی که می نشست بربامهای شهر
از جنس سنــگ بود بر بام خــــانه ات
تا اینــــکه لرزشی بــر روی پــــیکرت
یکباره ترســاند چشــمان سایــــه ات
آن پیـــکر بـــزرگ از ابـــــتدای پـــــا
وا می شــد و رسید تا روی چانـــه ات
تو پوستی شدی بی هیچ جنبشی
یک کودکـــی خزید تاروی شـــــانه ات
مردی که زاده شد در پیکر خودش
با آخــــرین خـــبر از حال خـــــــــانه ات
بر صفحه ی خبر یک تیتر تازه بود
با عکس دیو و شـــب بر روی شانه ات
2
سد سازها
باران و آواز سفر، همراه سوز سازها
در ابتدای رفتنی، لعنت به این آغازها
بر شیشه های پنجره باران و آهنگ سکوت
جز غم چه دارد این نوا؟ لعنت به این آوازها
در بین ما از چشم تو هرگز کسی شعری نگفت
لعنت به این نو دوستان، لعنت به این دم سازها
دریا شدی رودی شدم هرگز نمی پنداشتم
اینجا بمانم در سکون، لعنت به این سدسازها
حتی خیال من دگر یک شب نمی بیند تو را
مرز پریدن بسته اند، لعنت به این پروازها