فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 11 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

سام کامیار – سفر

تو یه عادت بودی واسم
یه چیزی مثل نمازم
یه غروب عاشقونه
جونمو بهت میبازم
تو که رفتی بی کسی ها
اومدن یهو سراغم
اون سفر حق دلم نیست
من به دنیا بی علاقه ام
دل خوشیم عکس چشاته
گریه هامم بی اراده
حال من این روزا خوش نیست
بگو حالا کی باهاته
آخرین حرفاتو گفتی
با اجازت حرفامو میگم
ما خدافظی نداریم
تو نباشی من میمیرم
قدمو آهسته بر دار
نفسام داره میگیره
نذار عاشقا بفهمن
که یه عشق داره میمیره
سهم من تو روزگارت
مثل آسمونو آبِ
گاهی نزدیکیم و عاشق
گاهی حرفاتم سرابه

شاعر سام کامیار

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو