فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 25 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

سامان جابری

1
ازطرز نگاه تو
بدجور هواپس شد
ازاول این بازی
بازنده مشخص شد

دریا چه غم انگیزه
وقتی که نهنگی نیست
دنیای بدون تو
دنیای قشنگی نیست

این شهر وخیابوناش
بی توچه غم انگیزن
فصلای بدون تو
چن ساله که پاییزن

ازچشم توافتادم
بدجورزمین خوردم
چن ساله که تورفتی
چن ساله من مردم
چارپاره#
سامان جابری#
2
وقتی که خون در رگ هایم
شبیه ارتش مورچه ها در رفت و آمداست
یک تیغ نخواستنت کافیست
تا مورچه ها راهشان را عوض کنند
وازمسیر رگهایم عبورکنند
و تک تک موزائیک های خانه راطی کنند
تا پایان
زودتر به استقبال یک متروکه بیاید
#متروکه
#سپید
#سامان جابری
3
خیلی چیزهارازیرپایش گذاشت
اماهنوزهم
یک سروگردن اراو بزرگترم
#شعرکوتاه
#سامان جابری
4
دراین روزهای غم انگیز دورازتو
شبیه سربازی هستم
که به دوردست ها تبعید شده باشد
وتو
شبیه آخرین نخ سیگاری
که اشتباهی درجیبش جامانده باشد
بهترین تسکین من هستی
#شعرسپید
#سامان جابری
5
سالی یکبار هم که شده
چادر سرت کن
منظره ی خسوف
هرسال تماشائیست
ماه من
#شعرکوتاه
#سامان جابری
6
بدترین حادثه ی زندگی ام بعدازتو
اینگونه رقم خواهد خورد
فکرکن بی تو به دریا بروم
ازقضا
دختری آنجا باشد
رنگ پیراهن او
رنگ لباست باشد
چه بلایی به سرم می آید؟؟؟
حال شبهای منه بعدازتو
حال یک طفل بدون پدراست
درکم کن…..
#نیمایی
#عاشقانه
#سامان جابری