فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 20 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

سال ها گلبوسه را با ارغنون، گُم کرده ایم

طارق خراسانی

ما بهاران را میانِ جهل و خون گُم کرده ایم
بوسه ها را در شبِ خوابِ جنون، گم کرده ایم

ما نه دهقانیم و نَه اهلِ تلاش و کار و رَنج
ما پریشان و خردمندی کنون گُم کرده ایم

از حرامی، نان برای سـفره ها، گفتیم :«باش»
ما شرافت را به اَعصار و قرون، گمُ کرده ایم

کوچه باغ ما پُراز بُرج اسـت و در آن بوی دَرد
مِهر دشتِ بوسه ها، ای سَـرنگون! گُم کرده ایم

روبرو؟ گرمیم مثلِ ظهرِ تابستان و خود
پشت سر، در سردی افکارِ دون، گم کرده ایم

در سه گاهِ زندگی افسوس از خودبارگی
ما خردمندانِ خود را ژاژگون گم کرده ایم

گفته بودی از خدا؟!، در خود فرو افتاده ایم
آی در خود رفته، آ از خود برون، گم کرده ایم

طارق آهنگی ، دلم دارد هوای بوسه ای
سال ها گلبوسه را با ارغنون، گُم کرده ایم

13 اردیبهشت 1393

ژاژ.(اِ.) 1 – گیاهی است بی مزه ، خاردار و خودرو که در صحراها می روید، شتر آن را می جود ولی نمی تواند فرو ببرد. 2 – کنایه از: سخن بیهوده .
لغت ژاژگون به احتمال قوی برای اولین بار در این غزل مورد استفاده قرار گرفته است و چون برخی از دوستان ژاژ را به معنی بیهوده می دانند شاید بر این واژه ایراداتی داشته باشند که بنده تصمیم گرفتم معنای ژاژ را بصورت کامل به استحضار دوستان برسانم.
لذا ژاژگون کنایه از بی خردی ست که چون خار و خس بی ارزش است و نمی توان رفتار او را پذیرفت ودر ذهن هضم کرد.
سه گاهِ زندگی() . آمدن – بودن – رفتن
ارغنون . [ اَ غ َ / اُ غ َ ] (معرب ، اِ) (معرب از یونانی ) سازی است مشهور که افلاطون وضع آن کرده است و بعضی گویند ارغنون ترجمه ٔ مزامیر است یعنی جمیع سازهای تفننی و بعضی دیگر گویند چون هزار آدمی از پیر و جوان همه بیکبار به آوازهای مخالف یکدیگر چیزی بخوانند، آن حالت را ارغنون خوانند و جمعی دیگر گویند که ارغنون ، ساز و آواز هفتاد دختر خواننده و سازنده است که همه یک چیز را بیکبار و به یک آهنگ با هم بخوانند و بنوازند. (برهان ). و گویند که ارغنون هشت هزار لوله و آلات دارد! (آنندراج ). سازی است مخصوص مسیحیان که در کلیساها نوازند. نی های درشت و خرد کاواک را به اصول زیر و بم وضع کرده و در دنبال چیزی شبیه دَم ساخته اند بتدریج که میکشند بسبب هوائی که حاصل شود از آن چوبها آوایی مانند موسیقار شنیده شود ودر روزهای معین در کلیساها نوازند. (شعوری ). و آن آلتی است موسیقی از ذوات النفخ و دو گونه بوده : زمری و بوقی . (فهرست ابن الندیم چ مصر ص 377 س 16). کازیمیرسکی گوید: از آلات موسیقی است شبیه کلاوسن . ارگ :
هنوز رودسرایان نساختند به روم
ز بهر مجلس او ارغنون و موسیقار.

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران