چـون سـلیمان کرد بـا چـندان کمالپـیش مـوری لـنگ از عـجـز آن سؤالگفـت بـرگوی ای ز من آغـشـتـه تـرتا کدامین گل به غم به سر شستهداد آن سـاعـت جـوابـش مـو…
چـون سـلیمان کرد بـا چـندان کمال | پـیش مـوری لـنگ از عـجـز آن سؤال |
گفـت بـرگوی ای ز من آغـشـتـه تـر | تا کدامین گل به غم به سر شسته |
داد آن سـاعـت جـوابـش مـور لـنـگ | گفت خـشـت واپـسـین در گور تـنگ |
واپسین خشتی که پیوندد به خاک | مـنـقـطــع گـردد هـمـه اومـیـد پــاک |
چـون مـرا در زیر خـاک ای پـاک ذات | مــنـقــطــع گــردد امـیـد از کــایـنـات |
پـس بـپـوشد خـشت آخـر روی من | تـو مگـردان روی فـضـل از سـوی من |
چـون بـه خـاک آرم سـرگشتـه روی | هـیـچ بـا رویـم مـیـار از هـیـچ سـوی |
روی آن دارد کــزان چــنــدان گــنــاه | هــیــچ بـــا رویــم نـــیــاری ای الـــه |
تــو کــریـم مـطــلـقــی ای کــردگـار | عــفــو کــن از هـرچ رفــت و در گـذار |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج