چه گویمت ای عشق که بی خبر رفتی
به کنج غم تو دلم را گذاشتی رفتی
به کنج غم تو دلم را گذاشتی رفتی
ز رفتنت سرای دلم خراب و ویران شد
تو که شهِ دل شده بودی و باز هم رفتی
چنان کبوتر جَلدی شدی کنار دلم
که پای دل تو نماندی رها…رها رفتی
ز رفتنت خبرت هست شاعری شده ام
که از غمِ تو سرودم که بی خبر رفتی؟
من از برای تو شعر می خوانم
تمام مصرع شعرهایم نخوانده و رفتی
تمام حسرت عالم به روی دوش من است
که بر تو دلم را نخواندم و رفتی
شاعر زهرا هاشمی نسب
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو