ريحانه شعيبي – درد و دل یک گل

مانده از من ریشه ای، تنها پناهش،خاک سرد
همچو بیمارم که دارو حال او بهتر نکرد

مثل ماهی قرمزی در قعر اقیانوس، مرد….
غنچه هایم را. که باران گونه هایش تر نکرد

او که گل میچیند از معشوقه اش هم غافل است
عمق عشقم را به باران بی وفا باور نکرد

مانده ام تنها و نابینا جهانم سایه است
دست بی رحمی خدایا کمتر از خنجر نکرد….

#فاطمه شعیبی ریحانه