بسم الله الرّحمن الرّحیم
دلبرم ، این تویی یا که خواب می بینم؟؟؟
تشنه کامم دوباره سراب می بینم؟؟؟
در بیابانِ سوزان و خشک ، انگاری
سبزه و سوسن و نهرِ آب می بینم
طاقتم چون به آخر رسید حسّی گفت
من دعایِ تو را مستجاب می بینم
بعدِ یلدایِ سردِ فراق و تنهایی
شاد و مستم کنون آفتاب می بینم
از غزل پر شده بوستانِ وجودم
در کتابِ دلم شعر ناب می بینم
ای بهشتِ برین ای یگانه یِ من
لحظه ای رو مگردان عذاب می بینم
علی باقری