یاد بادا در دو عالم روزگاری داشتیم
در شب شعرادب هم اعتباری داشتیم
غیبت استاد تاریخ بود و هم خامی ما
صد دریغ گفتیم اگر، آموزگاری داشتیم
نان عشق و بادهِ رنگین کمانِ سرخوشی
شیخ تسبیح پیشهِ پرهیزکاری داشتیم
چون جوانی بود و در اندیشهِ فردا نبود
با نگاران روزِ شب ما خواستگاری داشتیم
تا بلندای نوای آسمانیِ موّذن ، از منار
مسجدی پر، خلوتی با کِردِگاری داشتیم
دلخوشی و سرخوشی هم ایمنیِ روزگار
کفر نعمت بود ، سرِ ناسازگاری داشتیم
شرم می آید سراغ ما و می ریزد عرق
ای دریغا خانه ای بود شهریاری داشتیم