سیدمحمدجواد هاشمی
عشق یعنی که من ازدوری تو
خواب تو را می بینم ………..
در شهری که پر از رایحه ی رنگ هاست
هر شب از دلتنگیت ، مهرتورامی بلعم
چشمه ی عشق تو در چشمه سار من است
عشق تو و چشمان تومرا وسوسه ی خودکرده است
یک لحظه مانده بود که بمیرد..جسمم
در روزبارانی که پر از “تو” شده ،پاییزم
طالع قلب من افتاده ، به مهر لبت
گرچه من عاشق دیوانه ی .. تیرم
چشمان خیس تو در آغوش من آرام گرفت
خواب دیدم که مال منی
در روزبارانی که پر از “تو” شده ،پاییزم
برایم شدی کابوس جدایی
نمیدانستم صبح آن روز بارانی
تورادرآغوش خودم می گیرم
عشق یعنی که من ازدوری تو
خواب تو را می بینم ………..
بخش شعر سپید | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران